انواع عشق
نوشته شده توسط : باهال

 

 

انواع عشق

خود عبارت « انواع عشق » جای سوال دارد :  مگر عشق چیزی هست که انواع داشته باشد؟  چیزی که در همه فرهنگها از آن به عنوان « عشق » یاد می شود ، مفهوم مشترک و تقریباً مترادفی است. مقصود از انواع عشق ،  دیدگاه های مختلفی است که انسانها بنا بر نوع شخصیت و جنسیت از  عشق دارند و باعث میشود ادعا کند که : من عاشق هستم !مفاهيم عشق

 بـه واسـطه آزمـايشـات گـونـاگون تـفاوتهاي ابراز عشق در دو جنس مرد و زن مشخص گرديده اند. در زيـر به سبـك هاي مـخـتـلف عشـق اشاره گرديده است:
1- اروس(EROS): عشق شهواني - عـشق بـه زيبايي - فاقد منطق - عشق فيزيكي كه بواسطه جذابيت و كشش هاي جسماني و يا ابراز آن بطور فيزيكي نمايان ميگردد - همان عشق در نگاه اول - با شدت آغاز شده و بسرعت فروكش ميكند.

چنین گفته می شود که این نوع عشق در مردان بیشتر است. واقعیت در مورد اکثریت جنس مذکر همین است. البته این یک قاعده کلی است و قطعاًً با شدت متفاوت یا استثناء همراه است. شاید علت زیاد بودن این عشق در مردان ، حساس بودن حس بینایی آنها در این موارد باشد ( به طور خلاصه اینکه عقلشون توی چشمشونه) ولی ممکنه خیلی زود متوجه بشند که همین چیزی که بهش میگن زیبایی (ظاهری) فقط از پوست و گوشت و مو ساخته شده !  این نوع عشق که شامل دیگر ظواهر ( مانند ثروت و شهرت و ... ) نیز می شود ، در دختران نیز شیوع زیادی دارد ، خصوصاً در اوایل جوانی.

به نظر من این نوع عشق (اگر صرفاً همین باشد) بدترین نوع عشق است و بهتر است به « هوس » معنی شود.  مقصود از هوس فقط تمایلات جنسی نیست ، بلکه هر چیزی که از روی خودخواهی صرف ناشی شده باشد (برای خود خواستن چیزی) چیزی که در پسرهایی که در نوجوانی و اوایل جوانی هستند ، خیلی دیده می شود. چنین عشقی اگر در همین محدوده بماند ، فاقد ارزش و پایداری است و با یک « نگاه » دیگر ، عشق دیگر جایگزین آن می شود. البته بعضی اوقات ممکن است فقط مقدمه ای بر یک عشقی عمیقتر شود ...

از زبان یک روانشناس شنیدم که میگفت : « پسرها فکر میکنند دخترهایی که زیباتر هستند ، مهربانترند ! »  اشتباه آنها دقیقاً همینجاست که دیر یا زود متوجه آن می شوند.
دلیل اصلی عاشق نشدن امثال من هم کنترل نسبی چشم است. گوشه گیر و منزوی بودم ، با این حال گاهی در اجتماع  و بیش از 4 سال در محیط دانشگاه بودم ... بعضی وقتها حیا را قورت می دادم و به هر کس میخواستم نگاه میکردم (به صورت لحظه ای) ،  ولی نتیجه ای نداشت. شاید اگر من هم در نوجوانی چشمانم آزاد بودند ، گرفتار می شدم (چون من هم مثل بیشتر نوجوانان به صورت اغراق آمیزی به زیبایی توجه می کردم) ولی حالا مطئنم که فریب ظواهر را نمیخورم. اما هنوز برام سواله : چطور میشه با یک نگاه گفت که « من عاشق هستم ! »

2- لودوس(LUDUS): عـشق تـفنني - ايـن عشـق بـيـشتـر مـتعلق به دوران نوجواني ميباشد - عشق هاي رمانتيك زودگذر - لودوس ابراز ظاهري عشق ميباشد - كـثرت گرا نسبت به شريك عشقي - به اصطلاح فرد را تا لب چشمه برده و تشنه بازمي گرداند -رابطه دراز مدت بعيد بنظر ميرسد.

این نوع عشق نیز بیشتر در نوجوانان و جوانان دیده می شود و بیشتر پسرها را شامل می شود و معمولاً دخترها قربانیان این گونه عشقها هستند (البته به تازگی برعکس آن هم شیوع زیادی دارد) مثال خوبی از این نوع عشق  ، عشقهایی است که از اینترنت سرچشمه می گیرد و  همچنین عشقهای خیابانی .  کشش جوانان به تجربه یک رابطه عاطفی آنها را به سوی چنین روابطی می کشاند. پایان این گونه روابط ، معمولاً تلخ است.

عاشق  در تصور خود طرف مقابل را دوست دارد ، ولی واقعیت این است که فقط به عنوان یک تجربه و عشق موقت به آن نگاه می شود  ، در صورتی که طرف مقابل آن احساس را به یک عشق پایدار تعبیر می کند. (در حالت بد تر آن ممکن است هدف فریب باشد)  ادامه چنین روابطی که به ظاهر منطقی و پاک است ، ممکن است به سوء استفاده های عاطفی و حتی جنسی منتهی شود.

بسیاری از جوانان کم و بیش این را تجربه می کنند ، برخی صدمه روحی زیادی می بینند ، برخی فقط به چشم یک تجربه به آن نگاه می کنند. ممکن است قصد هیچ کدام از طرفین فریب نباشد ، ولی با مرور زمان و آگاهی بیشتر یکی از طرفین از عاشقی پشیمان شده { ! } و یک دل شکسته را بر جای می گذارند.

 

3- فيلو(PHILO): عشق بـرادرانـه - عـشـقـي كـه مبتني بر پيوند مشترك مي باشد -عـشقي كـه بـر پـايـه وحـدت و هـمـكاري بـوده و هـدف آن دسـتـيـابي بـه منافع مشترك ميباشد.این نوع بیشتر به یک قرارداد یا شراکت نانوشته شبیه است. اهداف ، امیال و عقاید مشترک باعث باهم بودن طرفین شده و آنها را در کنار هم قرار می دهد.  ممکن است طرفین هم جنس باشند.  عشق انگیزه آنها را برای ادامه کار تقویت کرده ، و انجام آن کار مشترک برای رسیدن به هدف باعث این عشق میشود. یعنی هدف ، عشق را به وجود آورده و عشق  موتور حرکت به سوی هدف می شود.

 

4- استورگ(STORGE): عشق دوستانه - وابسته به احترام و نگراني نسبت به منافع مـتقابل - در اين عشق همنشيني و همدمي بيشتر نمايان مي باشـد - صـمـيـمـانـه و متعهد- رابطه دراز مدت است - پايدار و بادوام - فقدان شهوت.

این نوع عشق را می توان در دوستان صمیمی و همکلاسیهای سالیان دراز تحصیل یافت کرد. این نوع عشق ارزشمند و قابل احترام است.

طرفین همدیگر را به معنی واقعی « دوست » خطاب می کنند. کسی که همدم و همراز اوست و در شادی و غم همدیگر شریک هستند. صمیمیت  و گاهی  تعهد نقش مهمی دارد ،  هر چند پایدار است ولی معمولاً با نوسانات زیادی همراه خواهد بود.
در دوران تحصیل (خصوصاً دبیرستان) به واسطه محیط تحصیل تقریباً دوستان زیادی داشتم. ولی کسی که در معنی فوق قرار بگیرد ، متاسفانه نداشتم. (شاید نخواستم که داشته باشم ، یا شاید کسی را در این حد نیافتم ). در حال حاضر همه دوستان (که همکلاسی خطاب شوند بهتر است)  با اتمام دوران تحصیل دیگر خبری از آنها نیست. برای همین خود را « تنها » می دانم.

دخترها بیشتر به این نوع رابطه ها روی می آورند و معمولاً شدیدتر است. همچنین دوستی هایی که بین همکلاسی های پسر شکل میگیرد ، اگر به واسطه عدم فداکاری و ... از هم گسسته نشود ، معمولاً با وفاداری خوبی (حتی تا آخر عمر) همراه است.

نمونه دیگری از این نوع عشق میتوان به روابط اعضای یک خانواده (مثلاً خواهر و برادر) اشاره کرد.

همچنین از اینگونه عشقها بین پسرها و دخترها (خصوصاً در اینترنت) نیز دیده می شود که در این صورت پایدار ماندن آن جای تردید دارد.5- پراگما(PRAGMA): عشق منطقي - اين مختص افرادي است كه نگران اين موضوع ميباشند كه آيا فرد مقابلشان در آينده پدر يا مادر خوبي براي فرزندانشان خواهند شد؟ عشقي كه مبتني بر منافع و دورنماي مشترك مي باشـد - پـايـبند بـه اصـول مـنـطـق و خردگرا ميباشد - همبستگي براي اهداف و منافع مشترك.

عشقی که در پشت سر آن ، تفکر ازدواج باشد.  فرد به دنبال شریک زندگی خود است. طبیعی است که به دنبال کسی است که حداقل ملاکهای او را داشته باشد ، ولی بیشتر آینده نگر است. شخص تحت تاثیر عوامل و احساسات زودگذر قرار نگرفته و با مسائل منطقی برخورد می کند. (مثلاً ترجیح میدهد طرف مقابل دلسوز و مهربان باشد نه اینکه فقط زیبا باشد)  معمولاً افراد وقتی از نظر روحی پخته شده باشند (در اثر تفکر و تحقیق و مطالعه زیاد  یا بر اثر تجربه های گذشته )  به این نوع عشق روی می آورند.
6
-مانيا(MANIA): عشق افراطي - انحصارطلب، وابسته و حسادت برانگيز - شيفتگي شديد به معشوق - اغلبا فاقد عزت نفس -عدم رضايت از رابطه - مانند وسوسه ميماند و ميتـواند بـه احساسات مبالغه آميز و افراطي منجر گردد - عشق دردسر ساز - عشق وسواس گونه.

تا حدودی شبیه « شماره 1 » است ، با این تفاوت که ممکن است فیزیکی نبوده و بیشتر جنبه روحی و شخصیتی در آن دخیل باشد. در دخترهای جوان بسیار زیاد یافت می شود ( و همچنین پسرها) ، واکنشهای شدید احساسی به دنبال دارد و گاه از کنترل خارج می شود. خواب و خوراک را گرفته و منطق در آن جایی ندارد. تنها چیزی که می بیند تصویر معشوق ، و تنها چیزی که می شنود صدای اوست.  به طرز مبالغه آمیزی به طرف مقابل فکر کرده و معمولاً به علت یکطرفه بودن علاقه ، منجر به شکست و افسردگی و  گاه جنون است.

این نوع عشق ، در اولین تجربه های عاشقانه هر جوانی ممکن است اتفاق بیفتد ، اطرافیان فرد در در موارد وظیفه مهمی بر عهده خواهند داشت تا فرد مورد نظر را سر عقل بیاورند !
7
-اگيپ(AGAPE): عشق الهي - عشق فداكارانه و از خودگذشته - عشق نوعدوستانه (تمايل انجام دادن كاري براي ديگران بدون چشمداشت) - عشق گرانقدر .

بی تردید مثال خوبی از این نوع عشق ، عشق مادرانه است. چیزی که در انسانهای دیگر کمتر دیده می شود.  هر چند به نظر من تنها عاشق خداست (چون واقعاً بدون چشمداشت و از روی بی نیازی است) ، اما اینگونه عشق  کمترین چشمداشت را به همراه دارد ، تنها چشمداشت عاشق همان لذتی است که از عشق نصیب او می شود !

کمتر کسی میتونه بدین طریق عاشق بمونه ، زیرا انسانها همانقدر که محبت کردن را میخواهند ، طالب محبت دیدن هم هستند.  ( بیشتر پسرها به دنبال کسی هستند که عاشقش شوند ، بیشتر دخترها به دنبال کسی هستند که عاشقشان باشد )

وقتی انسانی عاشق کس دیگری می شود ، ممکن است انتظارات زیادی داشته باشد تا از آن عشق نصیبش شود ، ولی یک عشقی که از خودخواهی تهی است در پشت سر خود انتظارات و خواسته های احتمالی به دنبال ندارد  و فقط برای اعتقاد خود ( یا فقط برای عشق خود) عشق می ورزد. در یک جمله : عاشق عشق است !
پژوهشها حاكي از آن ميباشد كه زنان بيشتر به عشق از نوع پراگما، استورگ و مانيا ( 4و 5و 6)و مردان به لودوس و اروس (1 و 2) گرايش دارند.

 

 

شاید با من موافق باشید که نمیتوان کاملاً این نوع عشقها را از هم جدا و تفکیک کرد. یعنی ترکیبی از تمام آنچه گفته شد لازمه یک عشق کامل و پایدار است (البته با نسبتها و شدتهای مختلف)
گاهی لازم است احساساتی شد ! و گاهی نیز بهترین چیز  عقل و منطق است...  جسم انسان از روحش جدا نیست و هر دو با هم باید سنجیده شود ... گاهی باید فداکارانه و بدون چشمداشت عشق ورزید ، گاهی میتوان انتظار داشت علاوه بر محبت کردن ، طالب محبت دیدن باشیم ... گاهی لازم است وفاداری و تعهد خود را ثابت کرد و زمانی باید به ازدواج اندیشید ...


 

 در واقع عشق در نهاد انسان گذاشته شده فقط کافیه پرورش داده بشه ، برخی راه رو گم میکنند و « هدف نهایی » را عشق به یک موجود هم نوع می بینند  و وقتی شکست بخورند دچار صدمات روحی می شوند. از افسردگی تا خودکشی و ... و یا  اینکه عشق را دروغ می نامند و یا نسبت به اینگونه احساسات بی اعتماد می شود.  برخی نیز به فکر انتقام از معشوق { !!! }  و یا از دیگر همجنسهای او  می افتند... )

امّا برخی دیگر  از این عشقها فقط به عنوان « مسیر » استفاده می کنند تا برسند به « مبدا عشق » ... مانند قطره ای جدا مانده از دریا ، که در جستجوی آن « بی نهایت » ، خود را در مسیر رودخانه انداخته تا جاری شده و به دریا رسیده 

 

 

میخوام  یک نوع عشق دیگه هم اضافه کنم. انسان خودش را بالاترین موجود می دونه ، وقتی عاشق یک انسان دیگه مثل خودش بشه ، کار بزرگی انجام نداده ، باید به دنبال عشق به موجودی کاملاً برتر از خودش باشه.

 


 


 





:: بازدید از این مطلب : 500
|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : شنبه 30 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: